اوایلی که به کنگره آمده بودیم یک روز که در جلسه عمومی حضور داشتیم و بچهها توی حیاط با هم بازی میکردند، ناگهان صدای جیغ پیدر ی فرزندم را شنیدم و هراسان به سمت پایین پلهها دویدم، از پایین پلهها آقایی که سر تا پا سفید پوش بودند و شال لیمویی هم دور گردن داشتند، من را دیدند و گفتند: شما مامان این بچه هستید؟
|
مخلوط افیون یا اپیوم یا شربت تریاک- همسفر عفت
روش تدریجی موثر دربخشش مال
کشف D-Sap یک الهام الهی- همسفر فاطمه
هم ,پلهها ,بودند ,شال ,لیمویی ,پوش ,پایین پلهها ,پوش بودند ,سفید پوش ,بودند و ,شال لیمویی
درباره این سایت